تعدادی از سوختهنگاران در کابل از نبود بازار برای ساختههای دستی خود شکایت دارند. آنان میگویند که بیتوجهی طالبان و ناآگاهی مردم نسبت به این هنر، سبب شده است که سوختهنگاری در معرض فراموشی قرار گیرد. این هنرمندان تأکید میکنند که نبود حمایت، فقدان سرمایهگذاری، کمبود مشتری، نبود مواد خام و دسترسی نداشتن به ابزارهای تخصصی، از جمله بزرگترین چالشهای فراراه آنان در کشور است.
برخی از این هنرمندان میگویند که تعداد زیادی از مردم حتی با هنر سوختهنگاری آشنایی ندارند، چه رسد به اینکه از آن حمایت کنند. به باور آنان، اگر برای ترویج و حمایت از این هنر بومی اقدام جدی صورت نگیرد، ممکن است سوختهنگاری بهکلی از میان برود.
در گوشهای از چهارراهی پل سرخ کابل، کارگاه هنری «پایا» با وجود تمام چالشها و بیتوجهیها، همچنان میزبان دختران و پسرانی است که به هنر سوختهنگاری علاقهمندند.
سید جواد احمد پایا، مسئول این کارگاه و دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه کابل، میگوید که از سال ۱۳۹۴ به اینسو در عرصه هنر فعالیت دارد و تلاش میکند با تولید تابلوها و اشیای تزیینی، هنر سوختهنگاری را در افغانستان زنده نگه دارد.
آقای احمد پایا میافزاید: "هنرها در ذات خود بههم پیوستهاند؛ از خطاطی و نقاشی گرفته تا سینما، تئاتر و موسیقی. در جریان تمرینهای نقاشی، بهصورت خودآموز به هنر سوختهکاری علاقهمند شدم. با تمرین مداوم تجربه اندوختم و حالا این هنر به بخش مهمی از زندگی و کار من تبدیل شده است."
پایا باور دارد که سوختهکاری میتواند تنوع تازهای در بازار هنرهای تجسمی ایجاد کند. او میگوید: "ممکن است مردم از نقاشیهای تکراری خسته شده باشند، اما این هنر جذابیت خاص خودش را دارد و میتواند نگاهها را جلب کند. با این حال، متأسفانه بازار آن روزبهروز کمرنگتر میشود."
دور تا دور کارگاه پایا، تابلوهایی با نقشونگارهای گوناگون چیده شدهاند؛ برخی سادهاند و برخی دیگر ترکیبی از سوختهنگاری، رنگ و نقاشی را به نمایش میگذارند.
سید جواد پایا از صبح تا شام با قلم داغ مشغول کار است؛ نهتنها برای خلق آثار هنری، بلکه برای تأمین بخشی از هزینههای خانوادهاش. با وجود درآمد نامنظم ماهانه، او توانسته دستکم هزینه کرایه کارگاه را پرداخت کند. او در این باره میگوید: "متأسفانه این هنر به حاشیه رانده شده است. پیشترها روی سوختهکاری سرمایهگذاری میشد و بازار خوبی داشت، به همین دلیل هنرمندان با انگیزه بیشتری کار میکردند؛ اما اکنون بازار بسیار محدود شده است. اگر وضعیت به همین روال ادامه یابد، ممکن است این هنر بیش از پیش کمرنگ شود".
آقای پایا تأکید میکند که پس از سقوط حکومت سابق، تغییر نظام تأثیر قابلتوجهی بر زندگی مردم گذاشته است و هنرمندان بیش از دیگران این تغییرات را احساس کردهاند. به گفته او، ابزار سوختهکاری در افغانستان به سختی یافت میشود. او توضیح میدهد: "تختههای مخصوص این هنر عمدتاً از روسیه وارد میشوند و «کاوه» ابزاری کلیدی برای سوختهکاری در داخل کشور وجود ندارد. بسیاری از هنرمندان مجبورند این ابزار را از ایران تهیه کنند یا از دستگاههای مشابه مانند «کاوه» که برای لحیمکاری استفاده میشود، بهره ببرند".
پایا میافزاید که در حال حاضر دختران علاقهمندی بیشتری به فراگیری این هنر نشان میدهند و حضور فعالی در کارگاه او دارند. او ابراز امیدواری میکند که هنر سوختهنگاری در افغانستان دستکم گرفته نشود و بتواند جایگاه واقعی خود را در جامعه به دست آورد.
میلاد، یکی از کارآموزان این کارگاه، میگوید: "کارهای استاد را که میدیدم، خیلی خوشم میآمد. علاوه بر آن، وقتی آدم کاری انجام میدهد که با سایر هنرها متفاوت است، واقعاً حس خوبی به او دست میدهد. به همین دلیل شروع کردم. برای من، قلم داغ و چوب حس بسیار خاص و خوبی دارد؛ آدم میتواند هر چیزی را که دوست دارد بسوزاند و خلق کند."
سهیل، یکی دیگر از هنرمندان سوختهنگار که در قلعه نجارهای کابل، کارگاهی کوچک دارد، از محدودیتهایی که طالبان بر فعالیتهای هنری اعمال کردهاند، شکایت میکند. او میگوید: "متأسفانه طالبان نهتنها علاقهای به فرهنگ و تمدن ندارند، بلکه با آن دشمنی میکنند و آن را خلاف شریعت میدانند. پس از به قدرت رسیدن طالبان، بسیاری از افرادی که در حوزه صنایع دستی فعالیت داشتند، بیکار شدهاند."
در همین حال، تعدادی از فعالان فرهنگی هشدار میدهند که بیتوجهی به هنر به معنای خاموش کردن نیمی از جامعه است. آنها بر ضرورت حمایت از هنر و هنرمندان در افغانستان تأکید میکنند.
مرسلین فدوی، فعال فرهنگی، میگوید: "طالبان پس از به قدرت رسیدن، هر چیزی که مربوط به هنر بود را خاموش و سرکوب کردهاند. سوختهنگاری هم یکی از هنرهای ارزشمندی است که در کشورهای دیگر جایگاه ویژهای دارد، اما در افغانستان به این هنر توجه لازم نمیشود."
سوختهنگاری هنری است که با استفاده از ابزار داغ، از طریق ایجاد سوختگی روی سطح چوب، چرم یا مواد مشابه، تصاویر و طرحهای هنری خلق میکند. این هنر قدمتی چند هزار ساله دارد و نمونههایی از آن در مصر باستان و در میان برخی قبایل آفریقایی دیده شده است.
در افغانستان نیز این هنر بهتدریج جایگاه خوبی را در میان جوانان یافته بود. در سالهای اخیر، تعدادی از هنرمندان با راهاندازی صفحات آموزشی در شبکههای اجتماعی، بهویژه فیسبوک، تلاش کردهاند آموزش این هنر را گسترش دهند. همچنین برخی از آنها با بهکارگیری این تکنیک روی لوازم تزئینی و وسایل دکوری، به توسعه و بومیسازی آن در داخل کشور میپردازند.
منبع: روزنامه هشت صبح
لینک:
https://8am.media/fa/sukhte-nagra-an-art-that-is-being-forgotten-due-to-taliban-restrictions/
نظر شما